جدول جو
جدول جو

معنی قلعه سین - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه سین(قَ عَ)
دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 3هزارگزی خاور ورامین کنار راه شوسه و راه آهن. این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 431 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی و چغندرقند و شغل اهالی زراعت است راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ شَ)
دهی است از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 16هزارگزی خاور شاه آباد و کنار راه فرعی شاه آباد به هرسم. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 1526 تن است. آب آن از سراب شیان و محصول آن غلات، حبوبات، چغندر قند، صیفی، توتون، لبنیات، میوه جات و شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است. راه اتومبیل رو و دبستان و تپه ای از آثار ابنیۀ قدیم در کنار آبادی وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ چَکَ)
دهی است از دهستان گچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 8هزارگزی باختر راه ارابه رو دره شام. این ده کوهستانی و معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 28 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نَ جَ قُ)
دهی است از دهستان جعفربای بخش گمیشان، شهرستان گنبد قابوس، واقع در 12000گزی خاوری گمیشان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریایی است. سکنۀ آن 1000 تن است. آب آن از چاه و لب شور و محصول آن غلات، حبوب، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم بافی و نمدمالی است. تپه های متعدد از آثار ابنیه قدیم در اطراف این ده وجود دارد. راه آن فرعی است. و از دو محل بالا و پایین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بِ لَ)
از دهستان قنقری پایین (سفلی) بخش بوانات شهرستان آباده، واقع در 26هزارگزی باختر سوریان و 30هزارگزی شوسۀ اصفهان به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 123 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات، حبوب، میوه جات و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بِ)
دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان، واقع در 31هزارگزی جنوب خاوری نصرت آباد و 18هزارگزی شوسۀ زاهدان به خاش. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی. سکنۀ آن 558 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات. و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شی شَ / شِ)
دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در49هزارگزی شمال باختری تربت جام و سر راه مالرو عمومی تربت جام به فریمان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 987 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات، پنبه، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 6هزارگزی جنوب دزفول و 6هزارگزی جنوب غربی دزفول به شوشتر. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از رود خانه دزو محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَیْ یِ)
کلاته ای است در سبزوار
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ حَ سَ)
ده مرکز دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوچان، واقع در 30هزارگزی جنوب باختری باجگیران و 4هزارگزی جنوب مالرو عمومی باجگیران به نظرعلی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 359 تن، آب آن از چشمه محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری و هیزم کنی و قالی و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. و دارای دبستان و پاسگاه ژاندارمری و 6 باب دکاکین مختلفه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
این قلعه در دوفرسنگی شمال فهلیان واقع و یک چشمه آب دارد. (جغرافیای غرب ایران ص 130)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَیْ یِ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 24هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان، موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 223 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان دراگاه بخش سعادت شهرستان بندرعباس، واقع در 110 هزارگزی باختری حاجی آباد و 7هزارگزی جنوب راه مالرو حاجی آباد به نیریز، سکنۀ آن 25 تن است. مزرعۀ چنارجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ لَ)
دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهر کرد، واقع در 28هزارگزی باختر بروجن و 3هزارگزی راه بروجن به شلمراز. موقع جغرافیائی آن دامنه کوه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 229 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی قالی و جاجیم بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
کنایه از سورۀ یاسین، سورۀ سی و ششم قرآن:
ساخته پیش کید دیو لعین
جان پناهی ز قلعۀ یاسین.
دهخدا
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ اَ کَ)
ساکن در قلعه. نشیننده در قلعه، محصور. (آنندراج) ، طرف بازی شطرنج که به قلعه رفته باشد. رجوع به قلعه رفتن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ حَ سَ)
از نقاطی است در جنگل زیارت استرآباد که خرابه هائی در آن دیده میشود. رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 171 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و کنار راه تابستانی شوشتر به بندقیر و کنار شمال خاوری شطالعرب. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 2500 تن است. آب آن از رود شطیط و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است راه در تابستان اتومبیل رو است. و ساکنین از طایفۀ عرب هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ حُ سَ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 15هزارگزی شمال باختری مشهد کنار کشف رود. موقع جغرافیایی آن جلگه معتدل است. سکنۀ آن 199 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
دهی جزء دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند و 10هزارگزی خط آهن جلفا به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 122 تن، آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
دهی است از دهستان گله دار. بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 89هزارگزی جنوب خاور کنگان و 4هزارگزی راه مالرو پس رودک به بیرم. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 96 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 6هزارگزی باختر راه تابستانی شوشتر به بندقیر و کنار خاوری رود شطیط. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است سکنۀ آن 150 تن آب آن از کارون و محصول آن غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
ده کوچکی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان، واقع در 23هزارگزی جنوب کوهپایه و 22هزارگزی جنوب شوسۀ اصفهان به یزد. سکنۀ آن 19 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
کوتوال. دژبان
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ دِ)
این قلعه در بالای کوه کوچکی است در نزدیک ایک اصطهبانات. به سال 470 نظام الدین محمود شبانکاره از کوههای دور و نزدیک آب را بر آنجا آورد و حصار کشید و آنجا را دارالامان نامید. (جغرافیای غرب ایران ص 128)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
این قلعه در ممسنی و در شرق فهلیان واقع است و آن را دزسپیدنیز گویند. کوهی است منفرد و هیچ کوهی بر آن مشرف نیست. از چهار طرف راه دارد. بالای آن کوه کشت و زرع میتوان نمود. جنگل فراوان از بلوط و انجیر و بادام کوهی و انار و انگور داشته و پنج چشمه آب دارد. (جغرافیای غرب ایران ص 130). رجوع به قلعۀ اسفیددز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ / سِ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 8هزارگزی جنوب خاور نجف و 5 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1525تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی، زردآلو، توت، سیب، هندوانه، پنبه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه ماشین روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام ولایتی است و جایی نیز هست که غار کیخسرو آنجاست. (برهان). نام قلعه ای است که در آنجا تخت و جام کیخسرو بوده و اسکندر بدانجا رفته پادشاه آنجا را سریری گفتندی، اگر بمناسبت تخت است سریر عربی است و فارسی نیست. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به سریرافراز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ سَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، واقع در 10 هزارگزی شمال باختری دهدز و کنار راه مالرو دره شور به مهراب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 56 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در75هزارگزی جنوب کرمانشاهان و 8هزارگزی چنار مرکز دهستان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 40 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
از دههای کوهسار است در مازندران. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 172)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک عنافجه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 36 هزارگزی شمال اهواز و کنار شوسۀ اهواز به اندیمشک نزدیک رود کرخه. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه کرخه و نهر شاپور و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. در این آبادی محلی بنام خشنامی است که آثار ابنیۀ باستانی در آن مشاهده میشود. دبستان و آسیاب موتوری دارد. و ساکنین از طایفۀ الحائی هستند. این آبادی را خرم دژ هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 5هزارگزی باختر فلاورجان و 4هزارگزی باختر جادۀ شهرکرد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن معتدل است. سکنۀ آن 227 تن است. آب آن از کاریز و محصول آن غلات، صیفی، پنبه، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه سحر
تصویر قلعه سحر
بام دژ نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلعه نشین
تصویر قلعه نشین
کلات نشین، کلاتبان، کلاتمان
فرهنگ لغت هوشیار